-
هدف
سهشنبه 7 آبان 1392 22:46
ﺩﺭ هنگام ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﯿﻦ ﺷﯿﺮ ﻭ ﮔﻮﺯﻥ ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻮﺯﻥ ﻫﺎ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺪﻭﺩ ﻭ ﺁﻫﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺲ " ﻫﺪﻑ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺳﺖ"
-
سنگ غرور و خود خواهی......
سهشنبه 30 مهر 1392 18:23
یکم طولانیه ولی خیلی قشنگه ارزش خوندنو داره. شادو موفق باشید. عصر یکی از روزهای ابری اردیبهشت ماه بود. تصمیم گرفتم برای رفع تنهایی و کسالت کمی در خیابانهای اطراف قدم بزنم. درختان تازه شکوفه کرده بودند و نمنم بارانی هم میبارید. بوی خوش باران فضا را پر کرده بود. غرق در زیبایی طبیعت بودم اما یکباره باران شدت بیشتری...
-
زندگی کوتاه است ........
سهشنبه 30 مهر 1392 18:15
چرا زمان تولد برات اذان میخوانند ولی نماز نه،اما موقع مرگ نماز میخوانند اذان نه؟ چون اذان اول برای نماز اخر است، پس ببین زندگی چقدر کوتاه است به کوتاهی فاصله اذان تا نماز...پس تمام تلاشتو کن توی این زمان کم بهترین باشی
-
حکایت تو.....
سهشنبه 16 مهر 1392 00:48
کرم زشت و تنها بود ، پیله بست ، پروانه شد ! زیبا شد و رفت ! آری حکایت توست با من اوج گرفتی ، شدی مال دیگری
-
آدم تنها.....
سهشنبه 16 مهر 1392 00:47
آ دم که تنها باشد عاشق عکس هم میشود... انگار که تنهایی فقط دنبال جمع کردن حسرت است...
-
جواب.....
سهشنبه 16 مهر 1392 00:36
جواب سلام را با علیک بده ، جواب تشکر را با تواضع، جواب کینه را با گذشت، جواب بی مهری را با محبت، جواب ترس را با جرأت، جواب دروغ را با راستی، جواب دشمنی را با دوستی، جواب زشتی را به زیبایی، جواب توهم را به روشنی، جواب خشم را به صبوری، جواب سرد را به گرمی، جواب نامردی را با مردانگی، جواب همدلی را با رازداری، جواب پشتکار...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 تیر 1392 15:22
میگویند : آدم ها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمیشوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر میرسند. بچهها هرگز مادرشان را زشت نمیدانند؛ سگها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمیکنند. اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمیآید. اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آنها را زیبا هم خواهید یافت. زیرا "حس زیبا...
-
زن و مرد
جمعه 28 تیر 1392 14:56
زن آغوشش را میدهد به عشقی که تمام لحظات دوستش داشته با نگاه مردانه آرامش دهد در خیابان دستش را محکم گرفته.... قدم بزند در تنهاییش حس امنیت دهد و مرد تمام زندگیش را به پای زنی میریزد که خستگیش را با بوسه ای گرم جواب دهد وقت دلتنگی سرش روی سینه ی معطر عشقش بگذارد و به آرامی بخوابد . . .
-
دخترک
جمعه 28 تیر 1392 14:50
هی تو دخترک هیچوقت هم آغوشی هایت را با عشق مقایسه نکن و این جمله را بـزرگ با رژ لب روی آینه اتاقت بنویس : هیچ مـردی در رختخواب نـامـهـربـان نیست . .
-
نیمه شعبان.............
یکشنبه 2 تیر 1392 12:13
چه بوی غریبی ست بوی عطر های جور واجور زنان در خیابان چه حس عجیبی ست حس تنهایی زیباترین گل جهان این کوچه ها دیگر بوی نرگس نمی دهد عاشق دیگر به معشوقه اش گل رز میدهد آلودگی هوا صحبت امروز و دیروز نیست سال هاست که فضای شهر آلوده است ای تنها ترین بدان که تنهایم امروز بیا که تنهاییم تنها یک بهانه ست
-
مثــل آنــان بــاشیـــم کـــه...
جمعه 3 خرداد 1392 23:59
مثــل آنــان بــاشیـــم کـــه... مثل آن راننده تاکسیای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند می گوید: روز خوبی داشته باشی. آدمهایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان می شوی، دستپاچه رو بر نمیگردانند، لبخند می زنند و هنوز نگاهت می کنند... ... آدمهایی که حواسشان به بچه های خسته ی توی مترو هست، بهشان جا می...
-
شاید فردا دیر باشد...
جمعه 3 خرداد 1392 23:47
شاید فردا دیر باشد...همین الان میگم دوستان خوبم دوستون دارم.... روزی معلمی از دانش آموزانش خواست که اسامی همکلاسی هایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قرار دهند . سپس از آنها خواست که درباره قشنگترین چیزی که میتوانند در مورد هرکدام از همکلاسی هایشان بگویند ، فکر کنند و در آن خط های...
-
درد دل با خدا
پنجشنبه 21 دی 1391 22:15
عیب نداره ... عیب نداره که " تنهایی "... عیب نداره که شبا بدون " شب بخیر " می خوابی ... عیب نداره که جمله ی "دوستت دارم " رو نمیشنوی ... عیب نداره که دلش دیگه برات " تنگ " نمیشه ... ... ... عیب نداره حرفاتو باید تو تختت با " خودت " بزنی ... عیب نداره زیره بارون بدون ،...
-
دلباخته...
پنجشنبه 21 دی 1391 22:12
آن روز ها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختن این روز ها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند آن روزها مال باخته می شدی و این روز ها دلباخته . . .
-
پروانه عشق
چهارشنبه 22 آذر 1391 22:25
وقتــــــی پـــــروانه عــــشق در تـــــاری بیـــــفتد کــــه عنــــکبوتش ســــیر بــاشـــد" تـــازه قــــصه ی زنـــــدگی آغـــــاز شــــده اســـــت. زیـــــــــرا دیــــــگر نـــــه مـــی تــــواند پــــرواز کــــند ؛ و نــــه بــــمیرد؛
-
مرد و زن
چهارشنبه 22 آذر 1391 21:57
بزرگترین پیشه یک زن، هدایت نمودن مرد به سمت روحش است. از اینرو او را با سرچشمه پیوند بدهد. پست ترین پیشه زن، گمراه کردن است. جدا ساختن مرد از روحش و ترک گفتن بدون مقصد او در سرگردانی. بزرگترین پیشه یک مرد، حفاظت کردن از زن است. از اینرو او بتواند بدون آسیب بر روی زمین قدم بردارد. پست ترین پیشه مرد، کمین کردن و تحمیل...
-
مردان و زنان....
چهارشنبه 10 آبان 1391 13:06
مردان و زنان هر کدام ، تعصبات جنسی خاص خودشان را دارند ... و مدام جنس مخالف را به زیر سوال می برند ... بی آنکه دمی از خود بپرسند ... که بدون زن ، غرور و شوکت مردان ، و بدون مرد ، زیبائی و دلفریبی زنان ، آیا معنا و مفهومی می داشت ... ؟
-
زن رو باید بغل کرد...
سهشنبه 2 آبان 1391 17:41
زن رو باید بغل کرد و بی دلیل بوسید حتی وقتی آرایش نداره موهای دست و پاش یه کم در اومده دو روز وقت نکرده ابروهاشو برداره موهاشو برات براشینگ نکرده پیژامه ت رو پوشیده و خودشو گوله کرده تو تخت تو جای خالیِ تو که هنوز گرمای تنتو داره که سرشو فرو کرده تو بالشت که بوی تنتو -نه ادکلنت- بوی تنتو با لذت با هر نفسش بکشه توی ریه...
-
سرمایه
چهارشنبه 26 مهر 1391 21:00
کم سرمایه ای نیست ؛ داشتن آدمهایی که حالت را بپرسند ! ولـی ... از آن بهتر داشتن آدمهاییست ، که وقتی حالت را میپرسند ؛ بتوانی بگویی : خوب نیستم ... !!!
-
اشک...
سهشنبه 25 مهر 1391 23:52
قطره دلش دریا میخواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته بود. هر بار خدا میگفت: از قطره تا دریا راهیست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا نیست. قطره عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار...
-
اینجا زمین است...
دوشنبه 17 مهر 1391 20:56
هــمه ی نیمکت های پـارک ... دو نفره اند...! بـــــــــــــــــــــــــــــیخیال !!! روی چمن مـــــــــــــــــی شینم اینجا زمین است و رسم آدم هایش عجیب، اینجا گم که میشوی بجای آنکه دنبالت بگردند،فراموشت میکنند. این شعرهابروندبه جهنم! من فقط دیوانه ى آن لحظه ام که قلبت،زیرسرم دست وپابزند...!
-
عشق ثروت و موفقیت (داستان)
سهشنبه 11 مهر 1391 20:28
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.» آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می...
-
بازی با هم بودن...
سهشنبه 4 مهر 1391 11:28
کنارت هستند ... تا کی ؟ تا وقتی که به تو احتیاج دارند ... از پیشت میروند یک روز ... کدام روز ؟ وقتی کسی جایت آمد ... دوستت دارند ...تا چه موقع ؟ تا وقتی که کسی دیگر را برای دوست داشتن پیدا کنند... میگویند عاشقت هستند ... برای همیشه ....! نه... فقط تا وقتی که نوبت بازی به تو تمام شود ... و این است بازی باهم بودن...
-
آغوش بی منت
سهشنبه 4 مهر 1391 11:24
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت که تورو فقط واسه خودت بخواد که وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه تا ته تهش هستم . . .
-
شب عروسی (داستان)
سهشنبه 4 مهر 1391 11:23
**جالبه حتما تا آخرش بخونید** شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد...
-
با من بیا....
سهشنبه 28 شهریور 1391 03:50
با من بیا .. تو .. ای پروانه یِ رنگارنگِ حسِ من .. با من بیا .. تا در کنارِ هم .. بگذریم از مرزِ تابستان .. با من .. به فصلِ من بیا .. به پائیزم .. بیا با هم به استقبالِ باران برویم
-
عشق و دیوانگی
دوشنبه 27 شهریور 1391 19:05
جالبه حتما تا آخرش بخونید... در زمان های قدیم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود. فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند. ذکاوت گفت بیایید بازی کنیم. مثل قایم باشک! دیوانگی فریاد زد: آره قبوله من چشم می زارم! چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد٬ همه قبول کردند. دیوانگی چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد:...
-
زیبایی......
دوشنبه 27 شهریور 1391 13:29
-
نگاه زیبا (شریعتی)
شنبه 18 شهریور 1391 16:32
آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند، تو به دنبال نگاه زیبا باش
-
چه زیبا
شنبه 18 شهریور 1391 15:52
چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی! چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم ! چه کودکانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی ! چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه! من سوختم