˙·٠•●♥حاشیه نویس♥●•٠·˙

منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده بودن خویش بکوش

˙·٠•●♥حاشیه نویس♥●•٠·˙

منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده بودن خویش بکوش

هر چه دل تنگت میخواهد! بنویس......

این پست را تو بنویس

از دلتنگی هایت
دردهایت
خوشی هایت
از هر چه دلت می گوید
برایم بنویس .....
  

 

 "خواهشا تو نظرات همین پست"

نظرات 8 + ارسال نظر
elnaz چهارشنبه 25 مرداد 1391 ساعت 04:49 ق.ظ http://www.elnazpink11.blogfa.com

چنین می‌اندیشم
ایستاده و آرام
به سمت آینه میخزم
با اظطراب دلهره آور تعویض چشم ها
وتازه می‌شود دل
از تماشای دو مروارید درخشان
بر کیسه پاره پوره ی صورتم.
جهان پر از لبخند و پروانه سفید بود!!!!!!
کدام بود؟
این آینده کدام بود که بهترین روزهای عمر را
حرام دیدارش کردم؟
حسین پناهی

نرگس پنج‌شنبه 26 مرداد 1391 ساعت 10:50 ق.ظ

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از ان ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون ژروا کن ای دوست

نرگس پنج‌شنبه 26 مرداد 1391 ساعت 10:54 ق.ظ

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن کم ااست
اکسیر من ,نه اینکه مر اشعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

دوتا قلب دربه در چهارشنبه 1 شهریور 1391 ساعت 01:00 ب.ظ http://www.gojesabzam.blogfa.com

سلام آقا مهدی
شرمنده اونسری اشتباهی گفتمخ خانومی

نوشته هاتون خیلی گشنگه

مارو اگه خواستید با اسم دوتا قلب دربه در
و بگید شمارو با چ اسمی بلینکیم

محمد جمعه 3 شهریور 1391 ساعت 02:23 ق.ظ http://razetanhaiy.blogfa.com

سلام.
بلاخره بعد از مدت ها آپ کردم با عنوان
کدامین گناه...
منتظرتما.

امیر عباس چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 09:02 ب.ظ http://deathatdawn.blogfa.com

تک درختم سوخت...بگذار جنگل بسوزد

سلام...خوشحال میشم یه سرم به ما بزنی

چشم بارونی شنبه 21 بهمن 1391 ساعت 01:27 ق.ظ

دنبال کسی میگردم که ؛

توی بهار که زنگ بزنم بدون هیچ دلیل ،
بگم: میای بریم زیر این رگبار و هوای خوش قدم بزنیم؟
در جوابم فقط بگه: نیم ساعت دیگه کجا باشم...
...

...توی تابستون که زنگ بزنم بدون هیچ دلیل ،
بگم: میای بریم خیابون تا هر جا شد قدم بزنیم؟
در جوابم فقط بگه: ناهار اونجایی که من میگم...

توی پاییز زنگ بزنم بدون هیچ دلیل ،
بگم: میای صدای ناله ی برگای پارک جمشیدیه رو در بیاریم خش خش صدا بدن؟
در جوابم فقط بگه: دوربینتم بیار...

توی زمستون زنگ بزنم بدون هیچ دلیل ،
بگم: چنارای ولیعصر منتظرن با یه عالمه برف، بعد با تردید بپرسم: میای که؟
در جوابم بدون مکث بگه : یه جفت دستکش میارم فقط . یه لنگه من یه لنگه تو...
سر اینکه دستای گره شدمون توی جیب کی باشه، بعدا تصمیم میگیریم..



پ.ن: اگه این یه رویاست به واقعیت تبدیلش کنیم؛اگه بخوایم میشه

سارا یکشنبه 4 خرداد 1393 ساعت 07:37 ب.ظ http://shenghelnabashid.blogfa.com

دلم برای اغوش گرمت تنگ شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد