˙·٠•●♥حاشیه نویس♥●•٠·˙

منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده بودن خویش بکوش

˙·٠•●♥حاشیه نویس♥●•٠·˙

منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده بودن خویش بکوش

یاد تو...

آره باید تموم می شد، ولی دلتنگ دلتنگم  


دارم با خاطرات تو، با رویای تو می جنگم 


یه آن چشمام می بندم، تو دستای من دستات 


نمیدونی چقدر سخته فراموش کردن چشمات 


می ترسم طاقتم کم شه، نتونم سر کنم بی تو 


چقدر سخته که دنیا رو باید باور کنم بی تو 


بازم چشمام می بندم، صدای خنده های تو 


همه جا غرق آرامش، همه جا رد پای تو  


دارم وسوسه میشم باز، واسه دوباره دل بستن 


ولی نه آخر قصه است، نمونده راه برگشتن 


می ترسم طاقتم کم شه، نتونم سر کنم بی تو 


چقدر سخته که دنیا رو باید باور کنم بی تو 


بازم چشمام می بندم، صدای خنده های تو 


همه جا غرق آرامش، همه جا رد پای تو

نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس سه‌شنبه 24 مرداد 1391 ساعت 07:05 ب.ظ

سلام نفسم .پست یاد تو رو خوندم خیلی قشنگ و بامعنی بود داره گریم می گیره.دلم برات تنک میشه

سلام برای چی گریه؟
مگه یادت رفت چی بهت گفتم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد